- تش هدائن
کتک، ضربه زدن با دست به طور ناگهانی
معنی تش هدائن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دقیق شدن، شیفته شدن
جز هدائن
پاره کردن، چاک دادن، پایین دادن، قورت دادن
دولا شدن و باسن را به هوا بردن
با فشار قرار دادن جسمی بین دو چیز، منگنه کردن
تکان دادن
بوسیدن
دست دادن، فراهم شدن زمینه
گذاشتن چوب قیم در زیر شاخه های پرمحصول درخت
استراحت دادن کوتاه، دور ریختن، پرت کردن
دام را برای شکار آماده کردن
راست و ریست کردن، رو به راه کردن، قوز کردن، راست و ریست کردن، رو به راه کردن، قوز کردن
نشان دادن، راهنمایی کردن
رها کردن، پاره کردن
غلتاندن، قل دادن
تکان دادن
حرارت دادن
تغ هدائن، راست و استوار نشستن که گاه نشان خود بینی است، دراز کشیدن
بوسیدن
دراز کشیدن
تکان مختصر دادن، فشار آوردن کم، لم دادن، دراز کشیدن
ضربه زدن، سرعت دادن
تابیدن، حرارت بخشیدن نور خورشید، تاب دادن
آرام شدن، مطیع شدن، رام شدن، پذیرفتن، به جلو هول دادن، نزدیک
بالا کشیدن، حرام خواری، فرو بردن، خوردن
با دست ضربه وارد ساختن
ترشح ادرار و اسهل
دنباله دار کردن سخنی
نیم سوز کردن چیزی، روی شعله گرفتن مرغ پرکنده برای سوزاندن، ته.، بلعیدن، فرو بردن لقمه ی بزرگ در دهان با فشار و سختی
بخور دادن
تازاندن
به عمد جایی را به آتش کشیدن
پرداخت نمودن و شکیل ساختن تنه ی درخت با تراشیدن شاخه های
شخم کردن، رو دادن، لوس کردن، غلتاندن، پرت کردن